Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


تقدیم به عاشقان

عشق

 


باران که می آید ...

دوباره دلم الکی الکی عاشق می شود ...

 

عاشق پیاده روی در خیابان های شهر...

 

عاشق دید زدن ویترین مغازه هایِ نوشت افزار فروشی...

 

عاشق کوچه بن بست هایی که هنوز خانه هایشان کاه گِلی است و باران که می خورد طعم و بوی عشق می دهند...

عاشق مزه مزه کردن زندگی وقتی که می دانم دارد لحظه به لحظه تمام می شود

+نوشته شده در چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,ساعت1:49توسط ساناز | |

شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد: که چرا شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:شاید این رفع بلاست
دیگری میگوید شیشه ی پنجره را باد شکست
دل من سخت شکست
هیچکس هیچ نگفت.غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم:ارزش قلب من از شیشه مگر کمتر بود؟

+نوشته شده در چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,ساعت1:46توسط ساناز | |

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم



ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟

+نوشته شده در چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,ساعت1:33توسط ساناز | |

بعضی وقتا فكر میكنی عشق چیه

دلت میخواد تو هم عاشق باشی ...فكر میكنی عاشق بودن چقدر قشنگه ؟؟؟

چه لذتی هست كه عاشق داره و تو دركش نكردی

عاشق میشی

دنیات دگرگون میشه ... دست از یه سری كارات میكشی

لحظه هات از این رو به اون رو میشه

حالا یكی دیگه رو دوس داری ولی نمیدونی دوست داره یا نه

نمیدونی بهش میرسی یا نه

زندگیت تقسیم میشه كه یه قسمتش چیزی جز غم و قصه نیس....

حالا با خودت فكر میكنی

عاشقایی كه عشق دو طرفه دارن چه لذتی رو دارن كه تو نداری؟

حسرت عشق بین دو تا عاشق و معشوق رو داری...

میگی خدایا چرا اونی كه عاشقشم عاشقم نیست

چرا عشق من دو طرفه نیس؟

روزات میگذرن عشق دو طرفه رو هم تجربه میكنی

تجربه میكنی حالا یكی رو دوس داری كه اون هم دیوانه وار دوست داره

ولی یه دوست داشتنی كه آزادی های تو رو سلب میكنه

آرامشت رو بهم میریزه....شادی هاتو تلخ میكنه

دیگه حق نداری به كسی نگاه كنی با كسی حرف بزنی با كسی دیگه بخندی

چون عاشقت عشقت رو باور نداره

چون قبل عشق شك و تردید و بدبینی وجود داره

چون عشقی كه نثارش میكنی دیده نمیشه

چون همیشه نیمه ی خالی لیوان دیده میشه

حتی اگر برای این عشق سختی ها كشیده باشی

حتی اگه واسه وفادار موندن صبركردی زندگی رو با تمام سختی هاش افسار كرده و رام كرده باشی

حتی....

میگی خدایا عشق یك طرفه نه

خدایا عشق دو طرفه نه

خدایا لعنت به من كه شاكی بودم و شكایت كردم

لعنت به من كه از تو بیشتر خواستم

زندگی آروم و شادم رو به خاطر زیاده خواهی از دست دادم

شادی هامو باختم

انسانیتم رو خرج كردم و كسی پاداشم رو نداد

خدایا آرامشم رو بهم برگردون

آرامشم رو برگردون

عشق بنده هات مال خودت

+نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت21:1توسط ساناز | |

 

فاصله ی من وتو زیاد شده این روزا

آخر این جدایی میرسه به نا کجا

رفتی و گفتی بودن با من هرگز نمیشه

قلب من زیر پاهات له شد مثل همیشه

یه روزی بود میگفتی دوستم داری رهگذر

نرو بمون که چشمام بی تو میشه خیس وتر

خسته و دل شکسته میخوام واست بخونم

اگه اجازه بدی پیشت میخوام بمونم

آروزی دیدنت واسم شده یه رویا

داشتنت رو میخوام از اونی که هس اون بالا

آی اونی که اون بالا نشستی پیش ابرا

بهش بگو هنوزم دوسش دارم بی پروا

سحر توی نمازم ازش خواستم بمونی

میدونم که عشق رو ازتو چشام میخونی

از چشمات دارم میخونم دوسم داری هنوزم 

چرا زپیشم رفتی اینو من نمیدونم              

رفتی اما میدونم برمیگردی یه روزی

قسمت ما دوتا نیست غم تلخ جدایی

 

+نوشته شده در سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت20:42توسط ساناز | |

 

وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد.

دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی

گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم

کرد. مادر عزیزم روزت مبارک

+نوشته شده در شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت12:41توسط ساناز | |

به شهر عشق نمیرم بی تو هرگز ، نشم عاشق نمیرم بی تو هرگز غروب بی کسی ها مونسم شد ، ببین بی تو چه پیرم ، بی تو هرگز نیای روزی که رو لب باشه آهی نه عشق باشه ، نه از من یک نگاهی نیای روزی ببینی از غم تو ، نمونده بر سرم موی سیاهی میدونم که تو عاشق پرستی ، به رو من چرا درها رو بستی نمیگیری سراغی از دل من ، چرا کوه امیدمو شکستی نه یک لبخند ، نه حرفی تازه دارم ، تو رفتی جز خدا ، چیزی ندارم نیاد روزی ببینم بیقرارم ، به آهی پر ز غم عزم دیارم

+نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت23:31توسط ساناز | |

يادته يه روزي بهم گفتي:هر وقت خواستي گريه کني برو زيرِ بارون که نکنه نامردي اشک هاتو ببينه و بهت بخنده گفتم: اگه بارون نيومد چي؟؟؟ گفتي: اگه چشم هاي قشنگ تو بباره آسمون گريه ش ميگيره گفتم: يه خواهش دارم ؛ وقتي آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار گفتي: باشه... حالا امروز من دارم گريه ميکنم اما آسمون نمي باره و تو هم اون دور دورا ايستادي و داري بهم مي خندي

+نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت23:15توسط ساناز | |

+نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت23:0توسط ساناز | |

عكس عاشقانه


هوس کردم بازم امشب زیر بارون

تو خیابون

به یادت اشک بریزم طبق معمول همیشه

آخه وقتی بارون میاد،

رو صورت یه عاشق مثل من

حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه

امشب چشای من مثل ابرای بهاره... نخند به حال من که حالم گریه داره

چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیری بذاره؟؟؟

آره بخند...بخند که حالم خنده داره...

عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابون

نمیخوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه

نه پلکام روی هم میرن...

نه دست میکشم از گریه...

نه میخوام بند بیاد بارون...

نه چتری رو سرم باشه...

امشب چشای من مثل ابرای بهاره

نخند به حال من که حالم گریه داره

چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیری بذاره آره بخند  بخند که حالم خنده داره

آره بخند بخند که حالم خنده داره...

+نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت22:47توسط ساناز | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد